حافظ موسوی (۱۳۳۳) شاعر است.
در یکی از سرودههای این مجموعه شعر نو به نام «کافه» میخوانیم:
«رقاصهی هندی را
از معبدی کهنسال
به اینجا آوردهاند
من آبجو سفارش دادهام
هدایت شراب
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره...
«هوا گرم است
دستهای کارگر بنگلادشی سوخته است
ناخدا عبدالعزیز را به بیمارستان بردهاند...
رقاصهی هندی
ماری زخمخورده را
در کمرگاهش تاب میدهد
مهماندار فیلیپینی
لبخندش را از هیچکس دریغ نمیکند
«روسها را ببین!
آبروی لنین را خرج میکنند...»