محمدکاظم کاظمی (۱۳۴۶) شاعر است.
«شمشیر و جغرافیا» مجموعه اشعار این شاعر از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۱ است. قالب اشعار این کتاب بیشتر غزل است و شماری مثنوی هم در این مجموعه جای گرفته است. مسائل مهاجران افغانستانی در داخل افغانستان و نیز کشورهایی که به آن مهاجرت کردهاند، به مانند دیگر مجموعههای این شاعر، موضوع محوری سرودههای او به شمار میرود. فضای بیشتر اشعار، نزدیک به فضای افغانستان در ۲۰ سال اخیر است.
در یکی از سرودههای این مجموعه به نام «شهر من» میخوانیم:
«شام است و آبگینۀ رؤیاست شهر من
دلخواه و دلفریب و دلآراست شهر من
دلخواه و دلفریب و دلآراست شهر من
یعنی عروس جملۀ دنیاست شهر من
از اشکهای یخزده آیینه ساخته
از خون دیده و دل خود خینه ساخته
اندوهگین نشسته که آیند در برش
دامادهای کور و کل و چاق و لاغرش
دنیا برای خامخیالان عوض شدهاست
آری، در این معامله پالان عوض شده است
دیروزمان خیال قتال و حماسهای
امروزمان دهانی و دستی و کاسهای
دیروزمان به فرق برادر فرا شدن
امروزمان به گور برادر گدا شدن
دیروزمان به کورۀ آتش فرو شدن
امروزمان عروس سر چارسو شدن...»