«هر زنی درخت خود را میشناسد» گزیده شعر زنان کشور ترکیه است.
در بخشی از پیشگفتار کتاب میخوانیم:
«تاریخ ترکیه سیمای زن را به عنوان موجودی زاینده که تحت اطاعت مرد است، به همراه انجام وظایف روزمره، تصویر کرده بود، اگر نواقصی در این وظایف وجود داشت، با خشونت مواجه میشد و یا بدتر از آن، شاید نتیجهای چون مرگ به ارمغان داشت. جنایتها بر سر ناموس و خونخواهی در قبیلهها، نمونهای پررنگ و بارز این مسائل بودند. صدها سال از جامعه مردانه تصویری مقتدر ترسیم شده بود و زنان همواره در جایگاه دوم در نظر گرفته میشدند و متعاقب آن در هنر نیز زنان، محروم از حقوق اجتماعی بودند و جامعه اجازهی ظهور و بروز به آنها نمیداد.
به عنوان مثال از حضور زنان در ادبیات، پیش از دوره عثمانی اطلاعات روشنی در دست نیست و در دوران عثمانی، نیز دیوان تنها برخی از شاعران چون «مهری»، «فیتنت» و «شرف» به جا مانده است. اما پس از جمهوریت در ترکیه این امکان برای شاعران زن فراهم میشود تا بتوانند به راحتی احساسات ظریف خویش را به تقریر درآورند.»
همچنین در یکی از سرودههای این مجموعه شعر به نام «در شرقیترین نقطه قلبم» میخوانیم:
«قانون عشق را
در شرقیترین نقطه آموختم،
در دلم چند نفر
در حال دعای باران
چند نفر زیر آب
دلم، برای هر نقاشی
کودکانه،
خورشید میکشد
کاروانهای اندوه
بر لبهایم روان
بر خاکِ ترک خوردهی لبانم
فراتر از مرگ
روستایی بود
آن جا، در دور دستها،
در شرقیترین نقطه دلم
برایم
عشقی بیبدیل مانده بود
از ترانهای محلی
حافظهام هر سال
کره اسبی سپید و زیبا میزاید.»
این مجموعه اشعار توسط طاهره میرزایی، انتخاب و برگردان شده است.