سهراب فاضل (۱۳۴۳)، مدرس و پژوهشگر حوزه موسیقی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«آرتور کریستنسن، دربارۀ وجود تصانیف در زبان پهلوی، مینویسد: «ایرانیان عهد ساسانیان بدون شک شعر داشتند. از هر حیث، در زبان پهلوی نظمها یا تصنیفهایی بوده که آنها را با ساز و موسیقی میخواندند. در کتاب پهلوی کارنامۀ اردشیر مطالعه میکنیم که اردشیر در اسطبل (ستورگاه) نشسته طبل زد و نغمهخوانی کرد و به انواع دیگر خرمی نمود و دربارۀ مطربان و موسیقینوازان مشهور عهد اکاسره، خصوصاً سرکش و باربد، مورخان عرب و فرس حکایات فراوان نقل نمودهاند.
به هر صورت «در دوران جهانداری ساسانیان سه نوع شعر متداول بوده است:
۱. سرود یا سرواد و یا سرود خسروانی که هشت هجایی و بدون قافیه و به قصاید بعد از اسلام شبیه بوده است. سرود در آن دوران برای آفرین شاهان و بخصوص روزهای جشن و در پیشگاه آتش مقدس و در حضور موبدان خوانده میشده است...
۲. چکامک یا چکامه نوعی از اشعار دوران ساسانی، دوازده هجایی و شاید نوعی شعر روستایی و عشقی و وصفی بوده است. فردوسی گوید:
همۀ چامۀ رزم خسرو زدند
همی هر زمان چامهای نو زدند
در کتاب خسرو قبادان بدین لغت برمیخوریم: چامه مأخذ دوبیتیهای بعد از اسلام است که در بحر هزج مسدس سروده شده، در کتاب درخت آسوریک نمونههایی از چامه میبینیم...
۳. ترانه یا ترانک که از اقسام هجایی و سهلختی و دارای هشت یا هفت یا شش هجا و ضرب و گاهی قافیه بوده است و در دوران اسلامی ترانه بر رباعین اطلاق میشده که با آهنگی خاص خوانده میشده است...»