مرجان پورشریفی (۱۳۵۶)، شاعر است.
در یکی از سرودههای این مجموعه شعر نو به نام «شبدرِ باغچهی ما» میخوانیم:
«باران حسی شبیه تو دارد
وقتی بر من میباری و ندارمت!
تار از نگاهِ خیسی که،
نیست ببینمَش
یکریز میباری
هستی
شبیه تمامِ ابرهای دنیا گِـلایه داری
بر سرِ آوارگیام چنان میباری که هزار ابرِ دلتنگی!
به نگاهِ بارشی نشستهام
پشت به روزهای نبودنت
شبیه شبهایی که هنوز نیامدی
به رقصِ قطرهقطرهات بر تنی سبز
بر چهاربرگِ خوشبختی
شاید اینبار جای باران،
تو بیایی!
این سالهای تنهایی،
هرشب،
مستِ سبزهای خیسِ این شبهای دَربهدَرم
شبدرِ باغچهی ما،
خوشبختتر از نگاهِ این زن است
وقتی تا نسیمِ صبح،
قطرهای از تو را به جان میگیرد
شبنَمش میشوی
تا سپیده دارَدت
هر چهاربرگِ خوشبخت،
هر صبح،
هزار شبدَر میشود و
جای خالیاَت بزرگتر.»