عبدالحسین انصاری (۱۳۵۴) شاعر است و این کتاب شامل ۴۸ غزل از اوست.
در یکی از غزلهای این مجموعه شعر به نام «پلهای دنیا» میخوانیم:
«شبی حرص مرا همراه پیراهن درآوردی
و دکمه دکمه احساس مرا از تن درآوردی
دلت این پا و آن پا کرد و آخر تن به رفتن داد
و زنجیر مرا با بغض از گردن درآوردی
پریشان ایستادی با سکوتی تلخ بر درگاه
و با دستت برایم حالت رفتن درآوردی
سفر کردی که از پلهای دنیا بگذری اما
سر از یک کوچهی بنبست بیروزن درآوردی
خیابان در خیابان زخم خوردی، باز برگشتی
و از قلبم هزاران خار با سوزن درآوردی
صداقت، عشق، ایمان، دوستی، افسوس من یک عمر
دلم خوش بود با این واژههای من درآوردی»