فاطمه روشن (۱۳۶۱)، شاعر افغانستانی است.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم:
«در سسنگ، قطعهای از بهشت در بهاری که خنکایش هنوز نشانه از زمستانهای سخت دایکه داشت در خانوادهای اصیل و متدین به دنیا آمدم. پدر کلان فرخ جمال نامم کرد. در ۳ سالگی مهاجری کوچک بودم در سرزمین سعدی و فردوسی. یک سال و چند ماهی است که به وطن بازگشتهام. تنها زیستن در سرزمین مادریام مرا توانمند، قوی و پذیرنده کرده است. دانستهام که چقدر زنده بودن ارزشمند است و تلاش برای خوشبختی ستایشبرانگیز.»
در یکی از اشعار کتاب با نام دلگرمی میخوانیم:
«من
مرد سنی را میشناسم
که از شروع زمستان
تمام تعصبش را در حلب زنگزدهای
به آتش میکشد
تا به هرات
دلگرمی دهد»