مجتبی احمدی (۱۳۶۰)، شاعر است.
در یکی از سرودههای این مجموعه شعر طنز به نام «گاف» میخوانیم:
«یک مرد، نیمههای چهل شب خلاف کرد
یک زن، چهار روزِ تمام اعتراف کرد
گفتند در پی خبرِ سیل، چُرتِ شهر
پلکی زد و مذاکرهای با گـُواف کرد
گاهی به نقد «تندروی» تا زند قلم
آن تیغِ کُند، رایزنی با غلاف کرد
در یک نشست، «راه» به چالش کشیده شد
لَنگی در ابتدای سخن، سینه صاف کرد
پنجاهمین همایشِ «نان» بود و... باز وی
تبیینِ فرق آب قلیل و مضاف کرد
فردی گدا -به موسم حج- گشت گرد شهر...
ایشان کنار زوجۀ چارم، طواف کرد
جستار روی راهِ برونرفت بود و او
تحلیل و بررسیاش به زیر لحاف کرد
ای تیترهای تیرۀ هرروزنامهها!
باید که واژههای زلال اکتشاف کرد
ناگه خبر رسید خدا بعدِ «عین» و «شین»
روزی نشست گوشهای و فکرِ «قاف» کرد
ابری شد آسمانم و «قیصر» دوید و گفت:
«باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد»
آمد به وجد، این که منم -حسّ بیحواس-
از عشق مینوشت اگر باز گاف داد!»