«تا روح تنهای تنها» مجموعه اشعاری از فریبا یوسفی، شاعر ایرانی است.
در یکی از غزلهای این کتاب میخوانیم:
«زل زده در آینه و چشم به دریاست...
پشت به آیینه کرد ناگه برخاست
چهرۀ اندوه با نگاه عجیبش
گنگی غم بود که توضیح نمیخواست
روی به هر سو که کرد آینهای دید
دید که انگار وقت، وقت تماشاست
روح ِروانش را میبُرد به دریا؛
اشک که میریخت، از جسم که میکاست
سایۀ چشمش کبود و... پلک نمیزد
داشت خودش را برای مرگ میآراست
نقطه نمیکاشت با عصا به اشاره
خط یقین بود که میگفت: «همین جاست»