«سوگ اسفندیار» مجموعه شعری از امیر خشایار جوادی (شیفته) (۱۳۶۲)، شاعر معاصر ایرانی است.
در یکی از غزلهای این کتاب میخوانیم:
«دلم چه ملتهب و بیقرار میمیرد
اگرچه بوده یل کارزار میمیرد
چقدر لحظهی تلخیست لحظهای که در آن
به تیر فاجعه «اسفندیار» میمیرد
فغان که پشت سوارِ سترگِ رویین تن
به خاک خورده و با چشم تار میمیرد
دل «پشوتن» و «بهمن» شکست چون دیدند
غرور و هیمنه و اقتدار میمیرد
که قادر است تسلی دهد کتایون را؟
ز غصّه مادر چشم انتظار میمیرد
به خون دل سوی «گشتاسپ» نامه بنویسید
چنان که خواستهای شهریار میمیرد
برای بارهاش این زندگی نمیارزد
که اسب جنگی تک بیسوار میمیرد
همیشه قسمتش این است یک دل راسخ
به دست توطئهی روزگار میمیرد
مگر تو هم پر «سیمرغ» را زدی آتش
که در مقابلت اسفندیار میمیرد؟»