«صد قطرهی بارانی که پشت سر میدویدند» گزیده شعرهای آرسنی تارکوفسکی (۱۹۸۹-۱۹۰۷)، شاعر و مترجم برجسته روس است.
جهان تارکوفسکی جادوی پنهانی است که گاهی به سختی میتوان به آن راه یافت. شعر او دارای پیچیدگی خاص و تنوع معانی فراوانی است. او در مورد احساسات پیچیده، پیچیدگی پدیدهها، جایگاه انسان و شرایط تاریخی به وجود آمدن او میگوید. گاهی کلمهها معنای دقیق خود را ندارند و در بعضی از شعرها واحدهای معنایی بلافاصله چندین فضا در ذهن مخاطب به نمایش میگذارند. همین طور ساخت کلمههای جدید و ناآشنا، ارجاعات مختلف به متون مقدس و قصههای اسطورهای نیز در دشواری و سختفهمی اشعار او بیتاثیر نیستند. اما بدون شک همهی اینها از لذت روبهرو شدن با تصاویر بدیع و احساسات تاثیرگذاری که به وفور در اشعار او دیده میشود نمیکاهد.
در یکی از سرودههای این کتاب میخوانیم:
«در سایه روشنها، در پیچیدگیهای خطوط
خود را یافتم، چون برادری که برادرش را:
مانندهی یکی زنبور که جشن میگیرد
در میانهترین وجه گل سرخ.
نمیدانم که هستم و از کجایم
حکم ازل کجاست؟ بهشت یا جهنم،
تنها میدانم که برای این معجزه
نامیرایی خویش را قربانی خواهم کرد.
قلب خودآگاه ـ
پنجمین عنصر هستی،
هیچ یاد ندارد از وطن ـ
از گلبرگهای جهانِ در تغییر.»