رومن گاری (۱۹۸۰- ۱۹۱۴)، نویسنده فرانسوی برنده جایزه گنکور است.
رومن کاتسِف که بعدها نام مستعار رومن گاری را برای خود انتخاب کرد، در طول زندگیاش ۲۱ رمان با نام حقیقی، یک رمان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی و چهار رمان با نام مستعار امیل آژار نوشت و بدین سبب تنها نویسندهای است که دو بار موفق به دریافت جایزه ادبی گنکور شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
« در تاکسی را که باز کردم تا پیاده شوم، تنهی سختی به او زدم و نان، تخممرغ و شیر روی پیادهرو پخش شد. و بدینگونه ما با هم زیر باران ملایمی که آزارش میداد آشنا شدیم.
کم و بیش سن و سال مرا داشت، با چهرهیی که آرایش خطهای آن نشان میداد از همان دوران جوانی وعدهی دستیابی به موهای سپید به وی داده شده است. چنین مینمود که تنگی نفسی دارد. گویی دویده بود تا مبادا دیر برسد. گرچه من گواهی دادن دل را باور ندارم، اما دیر بازیست که ایمان به ناباوریهایم را نیز از دست دادهام. گو اینکه؛ «من دیگر آن را باور ندارم.» ها هنوز هم اطمینانبخش است و چیزی فریبندهتر از آن نیست.
میکوشیدم آنچه سالم مانده بود را از زیر دست و پایم جمع کنم و بدون شک پای تا سر دلقک مینمودم.
ـ مهم نیست...
ـ متأسفم، متاسفم... ببخشید...
زن میخندید. چین دور چشمهایش گودتر شده بود و سالهای سپری شده میآمدند تا جای خود را باز کنند».