«دیوان حکیم الهی قمشهای» مجموعه اشعاری از مهدی محیالدین الهی قمشهای (۱۳۵۲-۱۲۸۰) شاعر، عارف و حکیم بزرگ است.
در نمونهای از این اشعار میخوانیم:
مشتاق دیدارم سرافرازم کن
شادان دل و آگه زهر رازم کن
آئینه آن یار پر نازم کن
روشن کن ای جان کلبه جانم را
برد از کفم حسنت بدان زیبایی
عقل وهش و دانایی و دارایی
در فقر و ذلت مردم ار بازآیی
بازا بگیر از فتنه ایمانم را
چون شد نگارا وعده دیرینت
یک بوسه زان لعل لب شیرینت
شیرینتر از صد مرحبا نفرینت
بشکن دل و مشکن تو پیمانم را
زین بیشتر بالله ندارم طاقت
جان تو و این عاشق مشتاقت
یکسان بود زهر تو وتریاقت
خواهی بکش یا بخش عصیانم را
فردا که زین دام و قفس برخیزم
در باغ و گلزار تو شهپر ریزم
بر دامن وصل تو باز آویزم
رضوان کند روی تو زندانم را
گر بعد مرگ آیند بر بالینم
وز نیک و بد پرسند و از آئینم
بر یاد تو برخیزم و بنشینم
گویم که برد آن دلبر ایمانم را
برد آن صنم در بازی طنازی
دین و دل و دانائیم با نازی
دل چون کبوتر چشم او شهبازی
درهم شکست از غمزه ارکانم را
قل یا الهی فی دجی الاسحار
یارب فاحفظنی من الاشرار
وابشر بنا برحمه الجبار
تا جان کنم تسلیم جانانم را