گابریل گارسیا مارکز(۲۰۱۴- ۱۹۲۷)، نویسنده کلمبیایی برنده نوبل ادبیات است.
«ژنرال در هزارتوی خود» رمانی است که شرح حالی از واپسین روزهای زندگی رهبر و آزادیخواه کلمبیا، سیمون بولیوار، بهدست میدهد.
رؤیای بزرگ سیمون بولیوار که تاریخ او را با نام «آزادیبخش» ستوده است، متحد کردن کشورهای امریکای لاتین بود. یک و نیم قرن پس از عبور سیمون بولیوار از تاریخ، مارکز در این کتاب از دیدگاهی تازه و در اثری جذاب به او نگریسته است.
آثار و مدارک تاریخی کتاب بر اساس واپسین سفر بولیوار از بوگوتا به نوار ساحلی کلمبیا به قصد سفر به اروپا است.
با توجه به شواهد تاریخی، مارکز در این کتاب تصویری جالب از ناامیدی، بیماری و مرگی که به ناچار بر عشق بولیوار به سلامتی و زندگی چیره میشود را به نمایش گذاشته است.
هر چند بسیاری از منتقدان ساکن امریکای لاتین اذعان کردهاند که این کتاب ضربه بزرگی به یکی از سرشناسترین و نمادینترین افراد این قاره وارد کرده است.
آنها عمده مطالب این کتاب را خلاف واقع دانسته و آن را صرفا به زندگی سیمون بولیوار از منظر مارکز تشبیه کردهاند؛ هر چند برخی دیگر از منتقدان ادبی این کتاب را به مثابه آهنگی نویدبخش تشبیه کردهاند که به ارتقای فرهنگ این قاره و به چالش کشیدن مشکلات سیاسی و فرهنگی در این منطقه جغرافیایی کمک شایان توجهی کرده است.
موافقان این کتاب عقیده دارند که مارکز دریا را در متن این کتاب بهعنوان نمادی برای زندگی نوین و جهانی نو در منطقه امریکای جنوبی بهکاربرده و سیمون بولیوار (که در این کتاب نمادی از خودکامگان منطقه به شمار میآید) برای ترک کلمبیا هر چه به دریا نزدیکتر میشود، شانسش برای زندگی کمتر شده و یأس و ناامیدی بیشتری در برابر خود میبیند.