شیر علم

شهریار زمانی، نویسنده، پیش‌تر با رمان «ناهید» در سومین جشنواره داستان انقلاب تقدیر شد. «شیرعلم» در برگیرنده روایت مستند و داستانی درباره زندگی اسدالله علم است. این کتاب روایتی تاریخی از زندگی اسدالله علم، وزیر درباره دوره پهلوی دوم را در قالب مستند داستانی بیان می‌کند که بر تشریح رابطه ویژه دربار با وی تمرکز دارد. نویسنده در مقدمه، بخش قالب توجهی از متن خود را تشریح کننده ژست‌های سیاسی علم و محمدرضا پهلوی در برخورد با غرب به ویژه آمریکا، سیاست‌های نفتی ایران و اوپک، تحلیل رفتار مخالفان و تاکید بر پیشرفت کشور در قالب برنامه‌های واهی توسعه گرایانه می‌داند. از جمله نکات قابل توجه در این کتاب که راوی اصلی آن محمدرضا پهلوی است، انتخاب نام «شیرعلم» برای آن است که نویسنده در بخشی از متن در قالب دیالوگی میان شاه و علم آن را به پرچمی که از خود اختیاری نداشته و باد آن را تکان می‌دهد، تشبیه کرده است. در بخشی از فصل نخست این کتاب می‌خوانیم: « اسدالله چقدر عجزولابه کرد جلوی هویدا را بگیر و ما گوش نکردیم. مرتیکه با چرب‌زبانی خانم را خام کرد و مهره‌های خودش را توی دفتر و دستک شهبانو جا کرد و تا اتاق خواب ما هم پیش رفت. آدم حسابی تو پاچه‌مان کرده بود، دل‌مان اینقدر نمی‌سوخت. گفتیم پاچه، یاد گردش‌های نیمروز افتادیم.... کجا مادر گیتی چون اسدالله بزاید؟ اسرار خانواده سلطنت را بهش کی‌ گفتیم و خیال‌مان آسوده بود، جایی درز نمی‌کند. کار شهناز مادر مرده را اسدالله سامان داد. اگر پیگیری او نبود، دخترمان را از ارث محروم کرده بودیم. شهناز نه از شوهر شانس آورد نه از مادر. ملکه مادر و خواهرها هم گرفتار زندگی شخصی شدند و آنطور که انتظار می‌رفت به دخترمان نرسیدند. او مبتلا به کمبود عاطفه شد و گیر این پسره جعلق جهانبانی افتاد... ».