هابیت (آنجا و بازگشت دوباره) نوشته جی. آر. آر. تالکین(۱۹۷۳-۱۸۹۲)، نویسنده انگلیسی است. هابیتها یکی از مجموعه اقوام آمده در داستانهای تالکین و به ویژه ارباب حلقهها هستند. آنها به زندگی کشاورزی و همراه با صلح و آرامش علاقه دارند. داستانهای این کتاب، به نوعی پیشزمینهای برای ورد به داستان ارباب حلقهها است. اما به سبب جذابیت داستانی مجموعه ارباب حلقهها، هم کتاب هابیت و مجموعه فیلمهای اقتباسی بر اساس این کتاب، پس از خود مجموعه ارباب حلقهها منتشر شدند.
داستان این گونه آغاز میشود:
روزی روزگاری یک هابیت در سوراخی توی زمین زندگی میکرد. نه از آن سوراخهای کثیف و نمور که پر از دُم کرم است و بوی لجن میهد، و باز نه از آن سوراخهای خشک و خالی و شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمیشود؛ سوراخ، از آن سوراخهای هابیتی بود، و این یعنی آسایش.
یک در کاملاً گرد داشت مثل پنجره کشتی، که رنگ سبز خورده بود، با یک دستگیره زرد و براق و برنجی درست در وسط. در به یک تالار لوله مانند شبیه تونل باز میشد: یک تونل خیلی دنج، بدون دود و دم، با دیوارهای تخته کوب و کف آجر شده و مفروش، مجهز به صندلیهای صیقل خورده، و یک عالمه، یک عالمه گل میخ برای آویختن کت و کلاه: این هابیت ما دلش غنج میزد برای دید و بازدید. تونل پیچ میخورد و تقریبا، اما نه کاملاً مستقیم در دامنه تپه - آن طور که همه مردم دور و اطراف به فاصله چندین و چند مایل به آن میگفتند تپه - پیش میرفت و میرفت و تعداد زیادی در گرد کوچک، اول از این طرف و بعد از طرف دیگرش رو به بیرون باز میشد.