«من پیش از تو» نوشته جوجو مویز(-۱۹۶۹)، نویسنده زن انگلیسی است که رمانهای او در جهان و در میان فارسیزبانان با استقبال زیادی رو به رو شده است. لوئیسا کلارک، دختری بیست و شش ساله و از طبقه کارگر جامعه است که به همراه خانواده اش زندگی می کند. زندگی یکنواخت و فاقد بلند پروازی او مدام تحت الشعاع موفقیت های خواهر کوچکترش، ترینا، قرار دارد تا این که یک روز صبح شغل هفت ساله اش در کافه محلی را از دست می دهد. او به ناچار به مرکز کاریابی مراجعه می کند و با توجه به مهارتهای اندکش، شغلی منحصر به فرد به او پیشنهاد می شود:... در بخشی از کتاب میخوانیم: مه ماه عجیبی بود. سرفصل همه روزنامهها و تلویزیون پر بود از چیزی که آن را «حق مردن» مینامیدند. زنی که به بیماری کشندهای مبتلا بود، میخواست از شوهرش حمایت قانونی شود تا در صورت بیش از حد شدن درد و رنجش، همسرش او را به دیگنیتاس ببرد. بازیکن فوتبال جوانی باجلب رضایت والدینش برای رفتن به آنجا، دست به خودکشی زده بود. پای پلیس هم به ماجرا باز شده و قرار بود پارلمان اعیان انگلیس به این موضوع رسیدگی کند. گزارشهای اخبار را تماشا میکردم و به بحث و جدل حقوقی طرفداران زندگی گرفته تا فیلسوفهای سرشناس اخلاق گوش میدادم، اما نتوانستم به نتیجه برسم که کدام یک درست میگوید. صحبتهای همه آنها به شکل عجیبی نسبت به ویل بیربط به نظر میرسیدند. ما، در همین حین کم کم داشتیم بیرون رفتنها و مسافتها را افزایش میدادیم. مثلاً در راه رفتن به اجرای رقصندگان موریس، به تئاتر رفتیم (ویل در حالی که سعی میکرد به زنگوله و دستمالهای آنها خیره بماند، صورتش قرمز شده بود)، یک شب به کنسرتی رفتیم که در فضای باز خانه باشکوهی در همان اطراف اجرا میشد (که بیشتر مورد علاقه ویل بود تا من)، و یکبار هم به سینما رفتیم که به دلیل تحقیقات ناکافی من به دیدن فیلمی در مورد دختری با بیماری لاعلاج ختم شد.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی