میچ آلبوم (۱۹۵۸)، نویسنده و موسیقیدان امریکایی است.
نام «آلبوم» با رمان «سهشنبهها با موری» بر سر زبانها افتاد. «سیمهای جادویی فرانکی پِرِستو» جدیدترین رمان از این نویسنده است.
فرانکی پِرِستوی نابغه از استعداد موسیقایی بینظیری برخوردار است و تا انتهای زندگی سرنوشت عجیب و غریبی دارد.
این رمان نشان دهنده عشق خالق آن به موسیقی است: از الویس پریسلی تا جان لنون در این کتاب به تصویر کشیده شدهاند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«فرانکی در کودکی عاشق آئرورا شد و دیگر هرگز عاشق کس دیگری نشد. ساده بود. او به آئرورا فکر میکرد، دنبالش میرفت، و هر بار که گمش میکرد، دوباره دنبالش میرفت. از آن روزِ اول در جنگل اسپانیا تا آن شبِ سرنوشتساز در ووداستاک، عشق فرانکی و آئرورا چیزی بود که آدمها اسمش را میگذارند: عشق واقعی.
ولی همه داستانهای عاشقانه سمفونی هستند.
و مثل همه سمفونیها، اینها هم چهار موومان دارند:
آلگرو: گشایشی سریع و پرانرژی
آداجیو: بازگشتی آرام
مینوئت/شرزو: گامی کوتاه در سهچهارم
روندو: تمی تکراری، با چند عبارت متفاوت
... فرانکی به عکس خیره شد. زن لاغری که پدرش را بغل کرده بود مادرش بود، قدیسهای که در تصادف رانندگی در کشوری دور مرده و در خاک دفن شده بود که پیش خدا برود.
فرانکی داستان خودش را داشت. سالها بعد با الهام از این داستان اولین آهنگ گیتارش را نوشت که اسمش را «لاریگما پور میمادره » گذاشت: قطرهاشکی برای مادرم.
حقیقت نور است. دروغ سایه. موسیقی هر دو.
من این را از عشق میدانم، که نگاهتان را به من عوض میکند. در دستهایتان حسش میکنم. در انگشتها. در آهنگهایی که مینویسید. عبارتهای چابک، پردههای هفتم ماژور، خط ملودی که نرم و زیبا به پایان میرسد، مثل ولنتاینی که در پاکتی پیچیده شده باشد. دل آدمها از مهر و محبت قنج میزند، و موقعی که دختر اسرارآمیز از درخت پایین میآمد فرانکی هم دلش قنج میزد».