معصومه پاکروان (۱۳۶۰)، نویسنده است.
در بخشی از مقدمه این رمان تاریخی آمده است:
« آغامحمدخان قاجار بسیار سنگدل و بیرحم و کینهتوز و انتقامجو بود و برای رسیدن به مقام سلطنت از هیچ عمل پست و شرمآوری خودداری نکرد. از جمله رفتار ظالمانه و زشت وی با لطفعلیخانزند و قتل و یا کور کردن برادرانش است که قساوت و سنگدلی این خواجه قاجاری را تایید میکند.
آغامحمدخان قاجار پس از وفات وکیلالرعایا فرصت را مغتنم شمرد و از شیراز فرار کرد و به استرآباد رفت و به امید جمعآوری لشکر بین قاجارهای آشاقهباش و متحدانش (ترکمنها) رفت. هدف خواجه قاجار متحد کردن دو ایل آشاقهباش و یوخاریباش قاجار و نیز ترکمنهای یموت و گوگلان بود که در اختلاف دائمی به سر میبردند و با ایجاد اتحاد بین آنها زمینه قیام و شورش بر علیه زندیان ایجاد کرد تا در آینده با کمک لشکریان قاجاری و ترکمنهای گوگلان و یموت زمام امور ایران را در دست گرفت. ایران در آن زمان به علت اختلاف بین شاهزادگان زندی و دیگر حکام ولایات دستخوش آشوب و هرج و مرج شده بود و این آشوب تمامیت ارضی ایران را به خطر میانداخت زیرا باز هم مثل دوران اواخر صفوی ایران از طرف همسایگان شمالی و شرقی و غربی در امنیت کامل نبود و در معرض تهدید دشمنان قرار گرفته و در همین ایام بود که آقا محمد خان قاجار با اقتدار کامل به کمک نیروی قاجار و ترکمنهای یموت و گوگلان ظهور کرد. اگر بیرحمی و سنگدلی خواجه قاجار را در نظر نگیریم او را مردی خواهیم یافت که با اقتدار کامل و با درایت و تفکر شگفتانگیز توانست در مقابل تهدیدات همسایگان ایران. تمامیت ارضی کشور را حفظ کند...»