رمان ۱۹۸۴، یکی از مهمترین و مشهورترین آثار جُرج اُرول(۱۹۵۰-۱۹۰۳)، نویسنده انگلیسی است. این رمان، آیندهای تاریک را در یک ساختار سیاسی بسته و کنترلگر به تصویر میکشد.
در بخشی از رمان میخوانیم:
«وینستون نوشت: اگر امیدی باشد، از آنِ طبقهی کارگر است.
اگر امیدی وجود داشت، باید آن را در طبقهی کارگر جستوجو کرد؛ زیرا تنها در آنجا، در میان خیل عظیم تودههایی که مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند و هشتادوپنج درصد جمعیت اُقیانوسیه را تشکیل میدادند، امکان داشت نیرویی برای سرنگونی حزب ظهور کند.
امکان نابودی حزب از درون نبود؛ چراکه اگر دشمنی هم داشت، دشمناناش راهی برای گردآمدن یا حتا شناخت یکدیگر نداشتند. حتا اگر انجمن افسانهیی «اخوت» وجود میداشت، که امکاناش بود، احتمال کمی داشت که اعضای آن بتوانند در گروههایی بیش از دو یا سه نفر دور هم جمع شوند. شورش و عصیان تنها در نگاه، آهنگ کلام یا حداکثر در زمزمهی یک کلمه خلاصه میشد، اما اگر کارگران در صورت آگاهی از توانایی خود، نیازی به توطئهچینی نداشتند.
تنها کافی بود دست به قیام بزنند؛ آنگونه که اسبها با لرزش بدن مگسها را میپرانند، فقط باید تکانی به خود میدادند. اگر آنها اراده میکردند همین فردا صبح تمام حزب نابود میشد. دیر یا زود و بهطور قطع آنها به این درجه از آگاهی میرسیدند که این کار را بکنند، اما هنوز...!»