«دختری در قطار» که در ژانر جنایی پلیسی است نوشته پائولا هاوکینز( -۱۹۷۲)، نویسنده انگلیسی است. این کتاب از کتابهای موفق سال ۲۰۱۵ و یکی از پرفروشترینهای این سال بود. در بخشی از این رمان میخوانیم: «خستهام و سرم از خواب سنگین است. وقتی مینوشم خواب بدی دارم. یکی دو ساعتی خوابیدم و بعد بیمار از خواب بیدار شدم؛ بیمار رفتار خودم. اگر یک روز چیزی ننوشم، شبش سنگینترین چرتها را میزنم؛ یک بیهوشی عمیق، و صبح هم هوشیار نیستم. ساعتها خواب و بیدارم و گاهی تمام روز. فقط چند نفر توی واگن من هستند و نه خیلی نزدیک به من. هیچکس نگاهم نمیکند، پس سرم را به پنجره تکیه میدهم و چشمهایم را میبندم. صدای ترمز قطار بیدارم میکند. جلوی چراغ خطر هستیم. در این ساعت از روز و در این وقت از سال، نور خورشید مستقیم میافتد پشت خانههای مجاور ریلها و روشنشان میکند. تقریباً حسّش میکنم؛ صبحی که پشت میز صبحانه نشسته بودم، روزنامه میخواندم و گرمای خورشید روی صورت و بازوانم میتابید. تام هم روبهرویم نشسته بود. میتوانم لبخندی را که به من میزد، حس کنم و سرتا پا سرخ شوم؛ مثل همهی وقتهایی که اینطور با اطمینان نگاهم میکرد. چشمهایم را باز و بسته میکنم و تام رفته است. هنوز پشت چراغ هستیم. جس را کنار باغچهشان میبینم و پشت سرش، مردی که از خانه بیرون میآید. مرد چیزی در دست دارد؛ شاید یک لیوان قهوه. وقتی نگاهش میکنم میبینم که آن مرد جیسن نیست. آن مرد بلندقدتر، لاغرتر و سبزهتر است. دوست خانوادگیشان است، یا برادر جس و یا برادر جیسن. مرد خم میشود و لیوان را میگذارد روی میز فلزی پاسیو. او پسرعموی جیسن است که از استرالیا آمده و چند هفته اینجا میماند. شاید هم رفیق قدیمی جیسن است؛ بهترین دوستش که در عروسیشان هم حاضر بود. جس میرود به طرفش، دستهایش را میگیرد و سر میگذارد روی شانهاش.»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی