جک لندن (۱۹۱۶-۱۸۷۶)، نویسنده آمریکایی است.
«سپید دندان» یکی از کتابهای مشهور جک لندن است که اقتباسهای هنری متعددی نیز از آن انجام شده است.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«سگماهی خاکستری در انتهای ماه دسامبر همراه همسرش کلوکوچ و پسرش میتساه عازم سفری از طریق رودخانه یخزده مکنزی شد. سورتمه بزرگی برای استفاده خود و همسرش آماده ساخت که سگهای بزرگ، آن را میکشیدند و سورتمه کوچکتری هم برای میتساه تهیه کرد و سگهای کوچک را به آن بست. سورتمه دوم، بیشتر شباهت به اسباب بازی داشت، ولی برای میتساه جوان که تازه قصد داشت جایی در دنیا بیابد، لذتبخش و عالی بود، به ویژه اینکه خودش مسؤولیت راندن سورتمه و هدایت سگها را بر عهده میگرفت.
البته در همین سورتمه کوچک، مقداری وسایل و آذوقه نیز گذاشته بودند. توله گرگ، پیشتر دیده بود که سگها را به سورتمه میبندند، بنابراین هنگامی که خودش را برای نخستین بار به آن بستند، بیتابی و وحشیگری نکرد. قلادهای دوجداره با خزه نرم دور گردن سپیددندان بستند و دو تسمه چرمی را هم به چرم دیگری متصل کردند که بر سینه و پشت حیوان قرار داشت، بند بلندی به چرم سینه بسته بودند که برای کشیدن سورتمه مورد استفاده قرار میگرفت. شش سگ دیگر، با توله گرگ به سورتمه بسته شدند که نه یا ده ماه از عمر آنها میگذشت، ولی سپیددندان بیشتر از هشت ماه نداشت.
هر سگی با بندی جداگانه که متصل به حلقهای میشد، به سورتمه بسته شده و با طول بدن هر سگ، متناسب بود. سورتمه را از پوست چوب غان درست کرده و قسمت جلو را به شکلی رو به بالا ساخته بودند که در برف فرو نرود.»