طاهر جیناک (۱۳۳۷)، نویسنده است. «آنسوی پرچین باغ» دارای چند ویژگی است. نویسنده در طول داستان مخاطب را به جاهایی و پیش کسانی میبرد که اول برایمان چندان مهم نیستند؛ اما وقتی داستان را پیش میگیرم، میبینیم که این آدمها و این اتفاقات روی شخصیتهای اصلی داستان چه تاثیری گذاشتهاند و این همان بخش جذاب داستان است. از طرفی داستان با نثرهایی شاعرانه که عموما در اوائل فصلها قرار داده شده همراه است. این نثرها و خود داستان گاه شکل فلسفیِ پیچیدهای به خود میگیرند اما به آنانکه به فلسفه علاقهای ندارند باید مژده داد که این بخش فلسفی در لایهای مجزا و مشخص وجود دارد و به داستانی بودن کتاب لطمهای نمیزند. بیراه نیست اگر بگوییم که این داستان با اسطورههای خیر و شر همراه است. داستان بر اساس شواهد، مربوط به دهه پنجاه میشود و پیرامون نوجوانی میگردد که حصارها را برنمیتابد و دیگران را با شخصیت منحصر به فرد خود برانگیخته میکند تا حصارهایشان را بشکنند. در بخشی از کتاب میخوانیم: «در اعماقِ چشمانشان، رنج، این کهنترین میراثِ آسمان، چنان ریشه دوانیده بود که حتی هنگامِ خندیدن، تلخ و سنگین در نگاهشان موج میزد. از وقتی برای فروشِ نیروی کار، پا به حریمِ کورهپزخانه میگذاشتند، تنشان در پیچ و تابِ کارِ سخت تا آنسوی مرز ناشناختهها، درد را تجربه میکرد، بیآنکه تحتِ تأثیرِ جادوی فراسوی دیگر، با خود یگانه شوند. زندگی آنها با خاک و باد و آب و آتش آمیخته بود، اما از شعبدهبازی فلسفه بیخبر بودند، در حالیکه همین کارگرانِ خسته و فرتوت به هنگامِ افسانه سُرایی، مسحورِ واژههای سِحرانگیزی میشدند که عالمی ناشناخته را گنگ و نامفهوم به تصویر میکشیدند، واژههایی که عطرِ طبیعتِ کهن را چنان در فضای خیال پراکنده میکردند که تنِ هر آدمِ سرمازدهای را به رخوت میکشیدند.»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی