«مرد خسته» کتابی از طاهر بن جلون( -۱۹۴۴)، نویسنده مراکشی است. او که به هر دو زبان عربی و فرانسوی، مینویسد، در سال ۱۹۹۴ به خاطر این کتاب جایزه مدیترانه را کسب کرد. او در این رمان، به فساد فزاینده در سرزمین مادریاش میپردازد. نویسنده در این کتاب، مردی را به تصویر میکشد که با وجود فقر، همچنان در برابر وسوسه افتادن به دامن فسادی که او را احاطه کرده است میایستد و مقاومت میکند. افزون بر فشار تهیدستی، فشار اجتماعی فراگیر اجتماع برای یکرنگ کردن و فروکشیدن او، این قهرمان طاهربن جلون را میآزارد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«اتوبوس مثل همیشه دیر کرده است. از راه هم که میرسد، تا خرخره پر است. مراد به ساعتش نگاه میکند. اگر سوار شود، باید بقیه را هل دهد و پاهای زیادی را له کند؛ اگر سوار نشود، ممکن است خیلی دیر به اداره برسد. ولی او همیشه به موقع سر کارش حاضر است. نه این که از روی عادت باشد، نه. این برایش یک اصل مهم اخلاقی است. پس دو راهحل بیشتر ندارد: تاکسی بگیرد ــ قیمتش ده درهم میشود، درست قیمت دو پاکت سیگار کازا اسپرتِ آبی ــ یا پیاده برود و هن و هنکنان به اداره برسد. خیلی وقت است که میخواهد سیگار را ترک کند. برای کسی در شرایط او، صرفهجویی از سلامت ریهها مهمتر است.
در آخرین تست پزشکی، دکتر به او گفته بود: «با این که سیگاری هستین، ریههاتون سالمن. » فقط این جمله یادش مانده است. اما وقتی زیاد راه میرود یا از پلهها بالا میرود نفس کم میآورد، دکتر که این را نمیداند. بالاخره تصمیم میگیرد تاکسی سوار شود و به خودش قول میدهد که دیگر سیگار نخرد. راننده بداخلاق است و هر از چند گاهی شیشه ماشین را پایین میدهد، تفی حواله خیابان و فحشی نثار بنده خدایی میکند.»