«دن کیشوت» اثر میگل دو سروانتس سآودرا (۱۶۱۶-۱۵۴۷)، نویسنده اسپانیایی و یکی از جاودانههای ادبیات کلاسیک جهان است. شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه «دن کیشوت» این همه مورد عشق و علاقه ملتهای گوناگون نبوده است. بسیاری از کتابها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمیرود؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی یا طبقات ممتاز است. اما «دن کیشوت» همه حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توأم ساخته است. در «دائرهالمعارف بریتانیا» آمده: «محبوبیت آنی دن کیشوت بیشتر ناشی از تنوع حوادث آن و غنا و فراوانی کمدی و مضحکههای آن و شاید هم ناشی از تازیانههایی بوده که در این کتاب بر تن معاصران برجسته و ممتاز فرود آمده است؛ غم نهفته و بیسر و صدای آن، انسانیت عظیم آن، و انتقاد نافذی که در آن از زندگی شده است، به کندی مغتنم شمرده شد.» دن کیشوت نجیبزادهای است که در دورانی که شوالیهگری (عیاری و پهلوانی قرون وسطایی) دیگر رونقی ندارد میخواهد بساط پهلوانی علم کند. قصد او این است که به اوهام و تخیلات خود، که در نتیجه شب و روز خواندن داستانهای پهلوانی در ذهن او خانه کرده است، صورت واقعیت بخشد. با آنکه توان آن ندارد که مگسی را از خود براند، زره میپوشد و کلاهخود بر سر میگذارد و زوبین در دست و شمشیر بر کمر بر اسبی ناتوانتر از خود سوار میشود و در جستجوی حوادث و ماجراهای پهلوانی سر به دشت و بیابان مینهد. اما واقعیتهای زندگی کجا و اوهام و پندارهای او کجا! دن کیشوت بیهدف نیست و افکار و آرمانهای عالی دارد، ولی چون واقعیتها با او سرِیاری ندارند و زندگی با اندیشههای او جور در نمیآید، به جنگ واقعیت میرود. نبرد تن به تن او با آسیابهای بادی زندهترین نمونه درافتادن خودسرانه و کورکورانه او با مظاهر عینی و واقعی حیات است.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی