«مرگ در پاریس» نوشته ژرژ سیمنون(۱۹۸۹-۱۹۰۳)، نویسنده بلژیکی پلیسی جنایی است. شخصیت کلیدی رمانهای او، کارآگاه مگره نام دارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
آن شب بعد از یک هفته که هوا صاف و آفتابی بود رگبار تا پاسی از شب ادامه یافت. بامداد آن روز هوا خنکتر شده بود مهی خاکستری رنگ خیابانها را انباشته بود و آفتابی رنگ باخته میتابید.
آنچه خلق مگره را تنگ میکرد وضع هوا نبود. وقتی او میخواست برای خرید روزنامه برود همسرش مانند هر روز از او پرسیده بود:
ـ برای امروز برنامهای داری!؟
مگره مثل روزهای دیگر جواب داده بود که برنامهای ندارد.
اگر نهار را امروز در خانه صرف کنیم تو کسل خواهی شد؟
مگره که منظور او را درنیافته بود پرسید:
ـ چرا کسل بشوم؟
ـ من دیگر پاهایم به درد آمده. دلم میخواهد یک روز توی خانه استراحت کنم.
در حقیقت غذا خوردن در رستورانها نبود که او را به وحشت میانداخت، بلکه پیادهروی در خیابانهای پاریس دیگر او را از پا انداخته بود. آن روز چه روزی بود؟ مگره از آن روز که در مرخصی بهسر میبرد دیگر اصراری به دانستن آن نداشت. آن روز میبایست جمعه باشد و خانم مگره در عرض این چند روز دیگر خسته شده بود.
ـ همین الان برمیگردم.
ـ تو ناراحت نیستی!
ـ البته که نیستم.
ـ به علاوه باید لباسهایم را هم مرتب کنم.
خانم مگره برای خوش آیند شوهر خود هر روز لباس تازهای به تن میکرد و اینک دیگر لباس تابستانی آماده نداشت.