«آن مادیانِ سرخیال» نوشته محمود دولت آبادی(۱۳۱۹) نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس اهل سبزوار است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
اکنون آن مادیان سرخیال در سپیدهدمان صحرا. برکه آب و تیغ آفتاب. قیس شاید برای پسینبار به جوانیِ سیمای خود نظر میافکند و سوگند یاد میکند به تیغ آفتاب و به آبخند آن برکه که گوشت نخورد، شراب ننوشد، تن با روغن چرب نکند، با زن نیامیزد و سر از جنابت نشوید تا خون ریخته پدر را به خون نشوید؛ و این در به هوش آمدن او است از پسِ پایانِ شبی چنان سنگین که بر او گذشته بود. اکنون مادیان سرخیال نگاه منتظر سوی سوار دارد و قیس به پروازی بر آن میجهد و فوج یاران او در بادیه میتازند. زنان و مطربان وانهاده شدهاند. که قیس بزم وانهاده و عزم رزم کرده است....