«خلیج نقرهای» رمانی نوشتهی جوجو مویز (۱۹۶۹)، روزنامهنگار و رماننویس انگلیسی است. او با نوشتن رمانهای عاشقانه به شهرتی جهانی دست یافت. «من پیش از تو»، «من پس از تو»، «دختری که رهایش کردی» از جمله مهمترین آثار اوست. مایک دارمر از لندن به سمت بندری در استرالیا میرود تا تجارتی را در یک هتل راه بیندازد. اما خلیج نقرهای مانند هیچ خلیج دیگری نیست و ساکنان منطقه و کارکنان هتل، داستان را به گونهای پیش میبرند که روی خشن و خشمناک مایک رفته رفته ظاهر میشود... در بخشی از کتاب میخوانیم: به نظر زیادهروی کرده بودم، درواقع در این ماه زیاده از حد نوشیده بودم، اما نه طوری که دیگران بتونن حدس بزنن. من مثل گریگ نبودم، صدای بلند، محیط پرسروصدا و تقاضاکردن رو دوست نداشتم. هوشیاریم رو از دست داده بودم، بیشتر از دو سوم بطری نوشیدنی رو با احتیاط نوشیده بودم، یه لیوان از نوشیدنی رو داخل بطری برگردوندم. این بدین معنی نبود که معتاد شدم، اما قطعکردن رابطهی عاشقانه درخور شأن و الگوی رفتاری مناسب یه مرد نیست. دوستانی ندارم که بتونن منو سرپا نگه دارن و بیوقفه اقدامات شریک سابقم رو تجزیه و تحلیل کنن. سراغ کارهایی مثل دوشگرفتن با آب ملایم، روشنکردن یه شمع معطر و یا خوندن داستانهای الهامبخش مجلات نمیرم که بهم احساس خیلی بهتری بده، تنهایی به مکانهای عمومی میرم، تنهایی جلو تلویزیون میشینم و یک یا دو لیوان نوشیدنی مینوشم. گفتم: «من اونو سرزنش نمیکنم، میدونم همهی اینها تقصیر منه.» «برادرِ ناقلای من، به گندی که زدی نگاه کن.» «من ناقلا نیستم.» «بزن در رو.» اون خندید. «پس بزن در رو هستی.» نتونستم جلوی خندیدنم رو بگیرم، خیلی مسخره به نظر میرسید. مونیکا گفت: «بیا.» سیگارش رو بهسمت من گرفت، چهارزانو رو فرش نشسته بود. «اونجا ونسا رو میبینی؟ اونقدرها هم دوستش نداشتی وگرنه الان باید ویرون میشدی. بهت گفته بودم که حق با منه. تو قلب نداری.»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی