«آدمکش حرفه ای(۱)» رمانی تخیلی برای نوجوانان از یو وو (۱۹۳۱)، نویسنده چینی است که از متن انگلیسی آن با عنوان kill no more ترجمه شده است. این داستان جلد اول از یک مجموعه دنباله دار ۱۳جلدی است.
بخشی از آن را میخوانیم:
اگر لیولا برای پیدا کردن آنیسه، تصمیم نگرفته بودتا تشکیلات را ترک کند، "امروز زنده بود، درسته؟ و احتمالاً هنوز در حالیکه کیف کمکهای اولیه تو دستش برای نجات جانهای بیشتری به اطراف می دوید. "
"اگه نخواستی دیگه کسی رو بکشی، لطفاً بیا و منو پیدا کن. "
صدای آنیسه داخل سر لیولا پیچید. اما آخرین صحنه ای که به یاد آورد، چهره مصمم او نبود، بلکه دادن صلیبی بود که او به آنیسه غرق در خون بر روی زمین دراز کشیده، بود. چون می خواست با آن به صخره دوکانچانگ برود.
نباید دنبال آنیسه می رفت. اگر این کار را نکرده بود، او هنوز زنده بود.
لیولا ناگهان چشمانش را باز کرده و بیدار شد. قلبش دیوانه وار می تپید. نمی دانست چشمانش پر از اشک یا عرق هستند.
بعد از مدتی، نشست و عرق از روی پیشانیش را پاک کرد. چرخید و نگاه کرد، کایسر هنوز در حالت عجیبی خوابیده بود. بدنش کاملاً پیچیده در پتو و آب دهانش از گوشه آن سرازیر بود.
لیولا لباسهایش را پوشید، مانند همیشه آماده شد، تا ورزش صبحگاهی را انجام دهد. به طرف پنجره رفت و ازآن خارج شد. سریع روی بام ساختمان پرید. به اطراف نگاه کرد و خوشحال شد، وقتی هیچ کس در آن حوالی ندید. «بجز تو و کایسر، چه کسی جرات می کند درچنین ساختمان خطرناکی زندگی کند؟ حتی پیورتی هم بچه را به هتل برده بود.»
لیولا چهارزانو نشست، تمرین کِی را شروع کرد. با همان ترتیبی که در بیست و پنج سال گذشته انجام داده بود.