من خودم خواب دیدم
دختری روی حلالِ نازکِ ماه
موهایش را شانه میکرد
خودم دیدم قدِ موهایش
تا روی زمین می رسید
می رسید به یک برکه کوچک
توی غریبانه ترین نقطه زمین
ماهِ من...
ترنجِ من...
دهه پنجاه شمسی پر بود از عشق های نافرجامی که سالها در گنجه دل خاک خوردند و همانند یک دُمل چرکین تا مغز استخوان نفوذ کردند و شدند بلایِ جان..!
گاهی برای رهایی از عشقی که فرجامش مرگ است باید از دل گذشت...