بنام خداوند جان آفرین
من...
الهه آرامشم...
دختری که آرامش و بی رحمی با خونش اجین شده است...
من آرامم...
مگر همه کسم را برنجانی...
آنوقت دیگر آرام نیستم...
میشوم طوفان بعد از آرامش...
نازو کرشمه ام میشود تیری که قلب و احساست را میدرد...
میشوم الهه ناز...
دختری که با دلبری اش توی مغرور را به زانو در می آورد...
پس...
زانو بزن...
راه فراری نیست...