آنیکا و جک در یک جنگل زیبا در سیاره زهل زندگی میکردند آنها بعد از چند سال بچه دار شدند و اسم بچه شان را باربی گذاشتند او هر شب خواب میدید که یک پریه وبا پری های بد مبارزه می کنه باربی هر شب خواب های بدی میدید و همین پدر و مادر باربی را نگران میکرد آنها تصمیم گرفتند به سیاره زمین سفر کنند و برای باربی معلم خصوصی پیدا کنند تا وقتی باربی به سن 5 سالگی رسید آمادگی کافی پیدا کند و به مدرسه جادویی برود....
امیدوارم که از این رمان لذت ببرید