کودکان شطرنج
داستانی همراه ماجراجویی به سبک تاریخی.
این رمان به سبک خاص در مورد کودکانی که
بی گناه و بی اراده درگیر جنگ هستند نوشته شده است.
و جنگ بین سیاه و سفید ،
و رنگ سیاه اشاره به گروه «داعش» میباشد.
دخترک با لباس صورتی (الهه) دست به دامان مادرش (امینه)
به خود می لرزد، پدرش (نَهام) را به اسارت
گرفته اند.
نهام که نافرمان اسارت است، به دستور سواران سیاه پوش، به تازیانه گرفته می شود.
الهه جز اشکی که از دیدگانش سرازیر می شود،
نمی تواند واکنش دیگری در برابر تازیانه هایی که بر پدرش می زنند نشان دهد.
تصاویر در ذهنش حک می شود.هیچ کس جواب لرزش دست های کودکی که ترس وجودش را فراگرفته است، نخواهد داد .
الهه که فقط پنج سال از چشم گشودنش میگذرد ،پادشاه را خدا می پندارد.
او از اهل شهر شنیده است خدایی بر تخت، به شهر آمده است !
نویسنده:مجید فارابی