خلاصه:
دربارهی دختریست که مادرش را خطر قلمداد میکند و مدام سعی در فرار کردن از او دارد. درحالی که مادر، برای بدست آوردن دخترش، معشوقهی دختر را از او دور میکند، پدر دختر را از او میگیرد و همهی اینها بخاطر دختر است که بدون اینکه به مادرش فرصتی بدهد از او فرار میکند!
مقدمه:
منتظر رسیدن به مقصدیم؛ اما نمیدانیم که مسیر را اشتباه آمدهایم!
در انتظار مقابله با ترسهایمان هستیم؛ اما هنوز قدمی به سمت ترسها برنداشتهایم تا بهآنها برسیم!
فرار کردن، آسانترین راه در مقابله با ترس است و تأثرآمیز ترین هم، این است که عموم مردم در زندگیشان دنبال آسانترین راه میروند!
ترس، اوهامی خیال انگیز...
ترس از دل است...
از تیره دلی...
بر زمینت میزند همچون غرور...
از هرچه ترسی، برسرت آید کرور کرور!