اکنون آشوب را به پایان میرسانم.
از حرکت نمیایستم، به جلو میروم. از ترس حرف نزن، ترس را در دلم کشتم.
من، تاریکی را نابود کردم و ناامیدی را آتش زدم. یک روزی صلح را به جهان هدیه خواهم داد.
در رگ هایم امید را تزریق میکنم و سیاهی را از درون خود بیرون میکشم.
با سرعت قدم بر میدارم و پیروز میشوم.
میخواهی با من حرف بزنی؟ پس تنها از پیروزی بگو؛ اگر نمیتوانی، لطفا نابود شو!